صیغه یا لفظ ابراءاگر ابراء عقد دانسته شود، يكى از اركان آن ایجاب و قبول است و اگر آن را ایقاع بدانيم، فقط ايجاب در تحقق آن كافى است. ۱ - ایجاب ابراءايجاب با هر لفظى كه بيانگر اراده و قصد ابراءكننده باشد، واقع مىشود و اينكه آيا اين لفظ به صورت تملیک يا بخشش بيان شود يا به صورت اسقاط دین بستگى دارد به آنكه ماهیت حقوقى ابراء را چه بدانيم، اسقاط حق دينى يا تمليك؟ و چون ما معتقديم حقیقت هبه و تملیک با ابراء تفاوت دارد لذا صيغه ابراء بايد حاوى مدلول اسقاط حق دينى باشد؛ مثل اينكه ابراءكننده به مدیون بگويد: تو را از دین خود آزاد ساختم يا حق دينى خودم را اسقاط كردم. البته در عرف عاميانه، جملۀ طلب خود را به تو بخشيدم نيز گاهى به معناى اسقاط حق دينى است. حقوقدانان در تحقق ايجاب، اقدام به عملى را كه دلالت بر قصد و رضا كند نيز كافى مىدانند؛ مانند اينكه سند دين به منظور برى كردن مديون به او مسترد و يا پاره شود. [۱]
امامى، حسن، حقوق مدنى، ج۱، ص۳۲۵.
۲ - صیغه ابراء در قانون مدنیقانون مدنى ایران نيز جز در مواردى كه در قانون استثنا شده، اعمالى را كه به صراحت حكايت از قصد و رضا كند- به جاى الفاظ و در رديف آنها- به عنوان ايجاب پذيرفته است و در مادۀ ۱۹۳ مىگويد: «انشا معامله ممكن است به وسيله عملى كه مبين قصد و رضا باشد، مثل قبض و اقباض حاصل گردد؛ مگر در مواردى كه قانون استثنا كرده باشد». انشاى معامله از طريق قبض و اقباض در اصطلاح « معاطات » ناميده مىشود كه در بسيارى از عقود از جمله بيع پذيرفته شده و در بعضى عقود مانند نکاح پذيرفته نشده است. ۳ - پانویس
۴ - منبعمحقق داماد، مصطفی، قواعد فقه، ج۲، ص۲۶۳، برگرفته از مقاله «ابراء از عین». ردههای این صفحه : ابراء
|